• صدای نم نم باران خواب را از چشمانم ربوده بود ...

  • هر کاری کردم نتوانستم چشمان منتظرم را با شـهر خواب آلود همراه سازم ...

  • از جایم بلند شدم ...

  • آرام آرام بـه سمت حیـاط حرکت کردم ...

  • صدای چک چک باران نزدیزدیکتر مـی شد ...

  • فضا مملو از بوی باران شده بود ...

  • وقتی بـه حیـاط رسیدم با آهنگ باران همراه شدم ...

  • چشمـها را حتما شست ...

  • جور دیگر حتما دید ...

  • چترها را حتما بست ...

  • زیر باران حتما رفت ...

  • فکر را ، شرح حس وحال شنیدن بوی خاک پس ازبارش باران خاطره را ...

  • زیر باران حتما برد ...

  • با همـه مردم شـهر ...

  • زیر باران حتما رفت ...

  • دوست را زیر باران باید دید ...

  • عشق را زیر باران حتما جست ...

  • هرکجا هستم باشم ...

  • آسمان مال من هست ...

  • پنجره ، فکر ، هوا ...

  • عشق ، زمـین مال منست ...

  • ...

  • وقتی همنفس باران شدم خودم را بدستش سپردم ...

  • حال برخورد قطرات باران را بـه صورتم حس مـیکردم ...

  • هر قطره از باران جان تازه ای بـه کالبدم مـی دمـید ...

  • و زخمـهای دلم را با هر ترنمش تسکین مـی داد ...

  • سر مست باران گشته بودم ...

  • احساس عجیبی داشتم ...

  • یک نوع احساس سبکی ...

  • دستانم را بـه سوی خدا بلند کردم ...

  • و چشمانم بـه آسمان دوخته شد ...

  • ناگهان درهای آسمان باز گشت  ...

  • صیحه ای از دل آسمان بلند شد و بر قلبم نشست ...

  • ـ برخیز و روحت را با باران نگاهت جان تازه ای بخش ...

  • نوری از آسمان بر قلبم فرود آمد ...

  • و قطرات اشک بر بستر خشک تنـهایی ام جاری گشت ...

  • ...

  • حرفهایم را با او زدم و تمام دردها را با او گفتم ...

  • ...

  • ..

  • .

  • . شرح حس وحال شنیدن بوی خاک پس ازبارش باران . شرح حس وحال شنیدن بوی خاک پس ازبارش باران : شرح حس وحال شنیدن بوی خاک پس ازبارش باران




    [موضوع انشا : باران - mansour13 شرح حس وحال شنیدن بوی خاک پس ازبارش باران]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 20 Jul 2018 00:24:00 +0000